طرح امنیت اجتماعی؛ با کمی خشونت

از زمانیکه نیروی انتظامی، خبر اجرای طرح امنیت اجتماعی را داد، وب‌نویسان زیادی در حمایت و یا مخالفت با این طرح مطالبی را در فضای اینترنت فارسی منتشر کردند. این موضوع تا چند روز قبل سه موج وب‌نویسی بزرگ را پشت سر گذاشته بود. اولین موج به زمان اعلام خبر و توضیحات توسط فرماندهان نیروی انتظامی بود. زمانیکه موج اول فرو نشست، تصاویری از برخورد با بدحجابی در پایتخت توسط خبرگزاری‌های ایسنا، ایرنا و فارس منتشر شد. همین عکس‌ها کافی بود تا دوباره موج وب‌نویسی بلند شود و اینترنت‌بازها، کیبوردفرسایی (مترادف قلم‌فرسایی) کنند. سومین موج زمانی برخواست که قطعه فیلمی از برخورد نیروهای پلیس با یک زن بدحجاب در اینترنت منتشر شد. در این فیلم که با دوربین تلفن همراه گرفته شده بود، نیروهای پلیس هنگام سوار کردن زن جوان به ماشین نیروی انتظامی کمی شدت عمل به خرج داده بودند. آن تکه فیلم که بیشتر صدا داشت تا تصویر، لحن وب‌نویسان را تا حدودی تغییر داد. با گذشت زمان، این موج هم رفته رفته فروکش کرد اما درگیری روز یکشنبه پلیس با دو زن جوان در میدان هفت تیر تهران، موج چهارمی را بلند کرد.

بسیاری از وب‌نویسان در دو روز گذشته تصاویر زنی را که با حالتی برآشفته و سر و صورتی خونین در حال عبور از میان مردم بود، منتشر کردند. روز یکشنبه ابتدا عکس ماتی در وبلاگها پخش شد که توسط دوربین تلفن همراه گرفته شده بود اما روز دوشنبه دو تصویر واضح‌تر و با جزئیات بیشتر از چهره این زن منتشر شد. تصاویر روز دوشنبه عمق ماجرا را بیشتر نشان می‌داد. تاثیر این تصاویر خونین بر ادبیات وب‌نویسان بسیار زیاد بوده است. وب‌نویسان همچنان بدون دفاع از بی‌حجابی و بدحجابی، از شدت عمل نیروی انتظامی انتقادهای شدیدی کردند. برخی از اینترنت‌بازها که معلوم است از دیدن تصاویر متاثر شده‌اند، رئیس پلیس را مخاطب قرار داده و از به خشونت کشیده شدن طرح امنیت اجتماعی گله کرده‌اند. یکی از روزنامه‌نگاران وب‌نویس، در وبلاگ خود نوشته بود: ببخشید که بازی خونین شد.

فاطمه رجبی، دوباره وارد می شود

سایت http://ansarnews.com که در زیر صفحاتش نوشته شده "خبرگزاری انصار نیوز، پایگاه خبری شورای هماهنگی نیروهای حزب الله"، در یکی دو روز گذشته، پرترافیک ترین روزهای خود را تجربه کرده است. همسر سخنگوی دولت با نوشتن یادداشتی در این سایت، دوباره خود را محور اخبار قرار داده است. فاطمه رجبی که پیش از این نیز با نوشتن کتاب پر سر و صدای "احمدی نژاد؛ معجزه هزاره سوم" مدتها در راس اخبار رسانه ها بود، در یادداشتی روزنامه جمهوری اسلامی را روزنامه جمهوری اسرائیل خوانده است و به سرمقاله حجت الاسلام مسیح مهاجری، انتقاد کرده است. رجبی در یادداشت خود روزنامه جمهوری اسلامی را ارگان هاشمی رفسنجانی و مسیح مهاجری را کارگزار قیصر خوانده است.
این یادداشت واکنشهای زیادی در فضای اینترنت فارسی به دنبال داشته و کمتر سیاسی نویسی توانسته بی تفاوت از کنار نوشته های همسر الهام رد شود. یکی از وب نویسان در یادداشت روز گذشته خود نوشته است: گرچه به اعتقاد فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام، احمدی نژاد معجزه هزاره سوم است اما می توان به این امر تاکید نمود که شاید تنها معجزه سالهای اخیر خود فاطمه رجبی باشد. او همزمان با حضور احمدی نژاد در جایگاه ریاست جمهوری و به واسطه سخنگویی غلامحسین الهام در دولت نهم و مقالات اهانت آمیزش علیه هاشمی رفسنجانی در کانون توجهات رسانه های جمعی قرار گرفت.
درگذشت فخرالدین حجازی و همچنین همسر آیت الله طالقانی نیز دیگر موضوعی بود که وب نویسان سیاسی و علاقمندان تاریخ معاصر را به بازخوانی دوباره سالهای اول انقلاب اسلامی واداشت. سیدمحمد ابطحی در وب سایتش از حجازی نوشته است که " همواره در قبل از انقلاب کتاب می نوشت و سخنرانی میکرد و با رژیم گذشته گاهی درگیر بود و گاهی متهم به همکاری با آن رژیم بود. سخنرانیهایش با همان سبک در آغاز انقلاب خیلی معروف شده بود؛ به همین دلیل در انتخابات مجلس اول بیشترین رأی مردم تهران را به خود اختصاص داد."
 

بوترابی همچنان در بند

با گذشت حدود یک هفته از دستگیری مهدی بوترابی، مدیر سایت پرشین بلاگ، بحث در این خصوص همچنان میان وب نویسان فارسی داغ است.

از روز سه شنبه هفته قبل وبلاگی برای حمایت از بوترابی و درخواست آزادی وی به آدرس  http://azadkonid.persianblog.com/ راه اندازی شده است. در این وبلاگ لینکی قرار دارد که حامیان بوترابی می توانند آنرا در وبلاگ یا وب سایتشان قرار دهند. در این لینک نوشته شده: بوترابی را آزاد کنید.

بوترابی در وبلاگ اکرنه، که خودش در آن مطلب می نویسد، در تاریخ 18 اردیبهشت ماه یک یادداشت کوتاه در مورد شروع مجدد فعالیت روزنامه شرق نوشته است. به نظر می رسد این آخرین فعالیت اینترنتی وی تا قبل از دستگیری بوده است.

برخی مخالفان بوترابی در سایتها و وبلاگهای شان، به قول خودشان دست به افشاگری زده اند. عده ای بوترابی را منصوب به جناج راست و برخی وی را فردی وابسته به جناح چپ معرفی کرده اند.

فخرالسادات محتشمی پور در سایت گروهی روزها، یادداشتی در اعتراض به دستگیری بوترابی نوشته و حال و احوال اعظم سقطی، همسر مدیر سایت پرشین بلاگ و بچه هایشان را مختصری شرح داده است.

سیدمحمدعلی ابطحی نیز در وب نوشت خود، نگرانی اش را نسبت به دستگیری بوترابی و آینده وبلاگ نویسی در ایران ابراز داشته است. او نوشته: آقای دکتر بوترابی، رئیس پرشین بلاگ از دوستان قدیمی من است. سال ها از فعالان حوزه های دانشجوئی بود. در ایام جنگ هم با دشمن می جنگید و یار آشنای جبهه ها بود. چند سال پیش که وبلاگ نویسی در ایران رواج یافت، با این که شرکت شناخته شده ی کارهای کامپیوتری داشت، برای رشد و تقویت وبلاگ نویسی، پرشین بلاگ را خرید. خیلی این کار را دوست داشت و برای آن سرمایه گذاری می کرد. به تقویت فرهنگی وبلاگها ایمان داشت. به خاطر همین وسواس فرهنگی، مخالفان صنفی اش بارها از او به عنوان مأمور حکومت و وزارت اطلاعات یاد می کردند.

در مقابل سایت رجانیوز با استناد به وبلاگ پاسداران که اتفاقا در پرشین بلاگ نیز عضو است، علیه بوترابی مطالبی را منتشر کرده است. نویسنده وبلاگ پاسدارن نوشته است: چند روزی است که خبر دستگیری مهدی بوترابی – که بر خلاف ادعای برخی دوستانش، فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته تاریخ است و نه حائز مدرک دکتری ! – منتشر شده است. برخی علت دستگیری او را به ربوده شدن آقای عسگری تاجر ایرانی و مقام سابق نظامی در ترکیه مرتبط می دانند. برخی دیگر نیز پرونده های مفاسد اقتصادی او را عامل دستگیری وی بیان می کنند. گروهی دیگر ، مشکلات امنیتی سایتهای اینترنتی وی را عامل این بازداشت می دانند و برخی دیگر نیز مسائلی به غایت جدی تر در حوزه امنیت ملی مطرح می کنند که گاها در حوزه پرونده هسته ای نیز وارد می شود.